میزگرد "موانع و مشکلات پژوهش در دانشگاه های ایران از نگاه دانش پژوهان دکتری در رشته علوم سیاسی" توسط اندیشکده دانشیاران علوم انسانی و همکاری شعبه سیستان و بلوچستان انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، با حضور دانش پژوهان مقطع دکتری، مرتضی نوربخش، حسن کیخا، بهروز بزی، مصطفی طاهری، هادی عرب، تیمور کریمزایی، عباس نظام دوست، رضا اکبری مقدم، رضا رضایی و با مدیریت احمدرضاطاهری، دوم خرداد ۱۴۰۴ در زاهدان برگزار گردید.
در این نشست تخصصی، شرکتکنندگان به طرح دیدگاهها، تجربیات و مشاهدات خود در زمینه پژوهش در علوم سیاسی پرداختند و پیشنهادهایی را در راستای ارتقای کیفیت تحقیقات علمی ارائه کردند.
در ابتدای جلسه دانش پژوهان به علل مختلف علاقه افراد در ایران به اخذ مدرک دکتری به شرح ذیل پرداختند.
یک، برخی علاقهمندان دانش و پژوهش، ترجیح میدهند مسیر علمی خود را در چارچوب رسمی دانشگاهی دنبال کنند و به همین دلیل به دنبال ادامه تحصیل در مقطع دکتری هستند. دو، در ایران، به ویژه در سالهای اخیر، مدرک دکترا نشانهای از باصطلاح منزلت اجتماعی، اعتبار فردی و موفقیت تلقی میشود و عنوان «دکتر» جایگاه خاصی در میان اقشار مختلف دارد؛ به همین جهت خیلی ها علاقمند به دریافت مدرک دکتری هستند. سه، در مواردی، بهویژه در رشتههای علوم انسانی چون بازار کار برای فارغالتحصیلان دانشگاهی وجود ندارد، دانشجویان ادامه تحصیل تا مقاطع ارشد و دکترا را راهی برای احتمال اشتغال در نهادهای دولتی و دانشگاهی میدانند. چهار، بسیاری از کارکنان دولت با هدف ارتقاء سازمانی، به دنبال مدرک دکترا میروند، حتی اگر با فعالیت حرفهای آنها مرتبط نباشد.
در ادامه نشست، یکی از مشکلات شایع در نظام آموزش عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت؛ مشکلی که بهعنوان یکی از آسیبهای جدی شناخته میشود: واگذاری نگارش رسالههای ارشد و دکتری به افراد یا مؤسسات دیگر. دانشپژوهان بر این باور بودند که برخی دانشجویان، به دلایلی چون کاهش انگیزه پژوهشی، فشارهای زمانی، یا صرفاً دستیابی به عنوان «دکتر»، از انجام پژوهش خودداری کرده و نگارش پایاننامه یا رساله را به دیگران میسپارند.
این روند نگرانکننده، به صدور مدارکی منجر میشود که پشتوانهای از دانش و توانمندی واقعی ندارند. چنین دانشآموختگانی قطعا در آینده در جایگاههای مدیریتی، آموزشی یا تصمیمسازی قرار می گیرند، در حالی که از توانایی تحلیل علمی، تفکر انتقادی و مهارت حل مسئله بیبهرهاند.
سپس به موضوع «چالشهای کلی پژوهش در ایران» پرداخته شد و موارد زیر مورد بحث قرار گرفت:
جدی نگرفتن پژوهش. ناکافی بودن بودجه برای پروژههای تحقیقاتی، بهویژه در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی. نبود ارتباط مؤثر بین دستگاههای اجرایی و مراکز پژوهشی. فاصله چشمگیر میان نیازهای واقعی جامعه و موضوعات پژوهشی دانشگاهها. انجام پژوهشهایی که فاقد کاربرد در حل مسائل کشور هستند. کیفیت پایین بسیاری از پایاننامهها و رسالهها. گسترش تقلب علمی و خرید و فروش مقالات. نبود نظارت کافی بر فرآیند نگارش و ارزیابی علمی آثار. ضعف در مهارتهای پژوهشی. کمبود انگیزه میان دانشجویان و استادان برای انجام پژوهشهای اصیل و اثرگذار.
پیچیدگی و بروکراسی در اخذ مجوزهای پژوهشی و تصویب طرحها. فقدان سیاستهای تشویقی کارآمد برای استادان و پژوهشگران. بیتوجهی نهادهای دولتی به نتایج علمی در فرآیند تصمیمسازی. ضعف در انتشار بینالمللی و عدم تأثیرگذاری علمی، ناشی از تسلط ناکافی بسیاری از پژوهشگران به زبانهای بینالمللی. نگاه کمّیگرایانه به تولید مقالات بهجای تمرکز بر کیفیت علمی آنها.
در پایان جلسه، دانشپژوهان به مفهوم واقعی پژوهش پرداختند و بر این باور بودند که اگر پژوهش به معنای اصیل و حقیقی آن دنبال شود، حل بسیاری از مسائل و چالشهای جامعه امکانپذیر خواهد بود.
آنها اظهار داشتند که یکی از مشکلات اصلی در کشور این است که پژوهش صرفاً به محیطهای دانشگاهی و فضای کلاس درس محدود شده است، که البته دانشگاه ها هم رسالت خود را بخوبی انجام نداده اند. در حالی که پژوهش فرایندی مستمر، مسئلهمحور و فراگیر است که باید در تمامی سطوح اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی جریان یابد.
پژوهش در واقع، شیوهای از اندیشیدن و روشمند ساختن فرآیند فهم و حل مسئله است. تا زمانی که نگرش ما به پژوهش، سطحی، محدود و شکلی باقی بماند، نمیتوان انتظار داشت که تحولی اساسی در مسیر حل مشکلات کشور ایجاد شود.
اندیشکده دانشیاران علوم انسانی. دوم خرداد ۱۴۰۴. زاهدان.
https://whatsapp.com/channel/0029VaxMJ7JKWEKyTUjumg0e